روزی حلال
شخصی آمده بود خدمت یکی از بزرگان. میگفت: من نمیتوانم فرزندم را تربیت کنم. اصلاً مسایل تربیتی را نمیدانم. شما بگویید چه کنم!؟ ایشان در جواب گفته بود:
به دنبال روزی حلال باش! روزی حلال به خانه ببر و همیشه برای هدایت فرزندت دعا کن. برای تو همین بس است.
حاج حسن سواد زیادی نداشت. بیشتر ساعات را هم در خانه نبود. اما به این کلام نورانی پیامبر اعظم (ص) عمل می کرد که میفرماید: عبادت اگر ده قسمت باشد نُه قسمت آن به دست آوردن روزی حلال است.
فراموش نمیکنم در آن زمان قیمت نان سه ریال بود .معمولاً کسی که سه عدد نان میخرید?، ده ریال پول میداد.
پدر یک نان را به سه قسمت تقسیم میکرد. به این افراد یک قسمت نان میداد تا مبادا پول شبههناک وارد زندگیش شود.
شاگردانش اعتراض میکردند. میگفتند: چرا اینقدر وقت خود را برای یک ریال تلف میکنی. اما پدر میگفت: نباید پوله شبههناک وارد زندگی شود.
صبحها زودتر از بقیه به مغازه میرفت. وضو میگرفت و کار را شروع میکرد.
دقت میکرد خمیر نان خوب و آماده باشد. میگفت:باید نان خوب تحویل مردم بدهیم تا روزی ما حلال باشد. مشتری باید راضی از مغازه برود. خودش مقابل تنور میایستاد. دقت میکرد که نان سوخته یا خمیر نباشد.
در ایام عید و ... که بیشتر نانواییها بسته بودند پدر بیشتر کار میکرد. میگفت: برای رضای خدا باید به خلق خدا خدمت کرد.
حرفهای او جالب بود. بیشستر این صحبتها را بعدها در احادیث اهل بیت میدیدم. آنجا که امام صادق (ع) میفرماید:خداوند بندگان را خانواده خود میاند. پس محبوبترین بنده در نزد پروردگار کسی است که نسبت به بندگان خدا مهربانتر و در رفع حوائج آنها کوشاتر باشد (اصول کافی ج 2 ص 199)
مقلد حضرت امام بود. از همان سالهای دههی چهل. از آن زمانی که خیلیها جرئت بردن نام امام را نداشتند.
در زمانی که داشتن رسالهی امام جرم بود، پدر ما رسالهی امام را در منزل داشت.
اهل حساب سال بود. همیشه برای محاسبه و پرداخت خمس خدمت علمای اصفهان میرفت.
گویی این حدیث نورانی امام صادق (ع) را میدانست که میفرماید:کسی که حق خداوند (مانند خمس) را نپردازد دو برابر آن را در راه باطل صرف خواهد کرد (آثار الصادقین ج 5 ص 466).
فاطمه محمدی